دسته بندی | علوم انسانی |
بازدید ها | 604 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 563 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 123 |
امروزه "رفاه و تأمین اجتماعی به عنوان یکی از ابزارهای اصلی توسعه و پیشرفت اقتصادی و اجتماعی مطرح میشود، بنابراین دامنه آن از اقدامات و نیات خیرخواهانه فردی فراتر رفته است و به عنوان حق فردی در کشورها مطرح شده و در نتیجه تکلیفی الزامی برای دولتها ایجاد میکند[1]که از طریق سیاستهای خود درصدد محرومیتزدایی از اقشار مختلف و ایجاد رفاه برآیند.
در همین رابطه "رفاه اجتماعی زنان (به عنوان قشری آسیبپذیر) مقولهای است که در چهارچوب "رفاه خانواده" امر مهمی تلقی میگردد و حقیقتاَ زن و خانواده دو مقوله غیر قابل تفکیک از یکدیگرند.[2]
اهمیّت رفاه زنان را میتوان در این نکته یافت که: توسعه پایدار یک اجتماع حاصل مشارکت همه اقشار، خصوصاً زنان می باشد و این مشارکت نیز در گروی توجه به نیازها، اقتضائات و مسائل آنان و یافتن راههایی برای حل آنهاست. " به عبارتی باید گفت که ارزشهای اصلی توسعه پایدار را باید در ارتقای کیفیت زندگی یعنی توانمندسازی زنان و مردان در تأمین نیازهای اساسی در جهت رفع اختلافات طبقاتی در جامعه، رشد آگاهی عمومی، اعتماد به نفس و اعتقاد عامه مردم به اهداف توسعه و حفظ امنیت و آزادگی جست و جو کرد. از این رو رویکرد جنسیتی و افزایش فرصتهای عمومی برای نقشآفرینی و مشارکت اجتماعی زنان در توسعه پایدار و نیز در حوزه برنامهریزی برای توسعه پایدار مطرح می شود.[3]
" برنامهریزی برای زنان" و توجه به مسائل زنان در مفاهیم توسعه، به معنای پذیرش زنان به عنوان عامل مؤثر در توسعه و لزوم برخوردار شدن آنان از مواهب توسعه و از آنجا گسترش ابعاد کمی و کیفی توسعه میباشد.[4]"پیش شرط برنامهریزی برای زنان نیز درک کامل نیازهای آنان، سبکهای زندگی آنها و محدودیتهای آنها است. بر اساس چنین درکی، مکانیسمهای حمایتی لازم است تا بهرهبرداری زنان را از منابع و خدمات موجود تسهیل کند و هر آنچه را که در به چالش کشاندن توسعهیافتگی زنان مؤثر است، شناسایی کند. اموری چون" محرومیت زنان جامعه از دسترسی به فرصتهای برابر ، ناامنی اقتصادی و به ویژه فقر میتواند توسعهیافتگی زنان را تحت تأثیر قرار دهد.[5] واقعیت این است که فقرا نمیتوانند از فرصتها بهرهبرداری کنند و این موضوع مخصوصاً در مورد زنان صادق است. " با چنین نگاهی به توسعه پایدار است که برای ارزیابی توفیقات برنامههای ملی توسعه کشورها، بررسی شاخصهای توسعه، ارزیابی سیاستهای رفاهی و اجتماعی و نیز معیارهای توانایی وابسته به جنسیت که به صورت منفک برای زنان و مردان طرح میشود، ضروری است.[6]در همین راستا " مطالعاتی بسیار ارتباط بین جنسیت و توسعهی اقتصادی را از اوایل دهه هفتاد بررسی کردهاند. با مروری بر وضعیت زنان در جهان و مقایسه آن با شرایط مردان، روشن میشود که زنان از دیدگاه برخورداری از امکانات و مشارکت فعال در توسعه از آسیبپذیرترین بخشهای جمعیت هستند. بر اساس یافتههای جدید، نابرابریهای جنسیتی عاملی مهم در ایجاد شرایطی هستند که با توجه به الزامات و محدودیتهای اجتماعی و قوانین و نرمهای اجتماعی و اخلاقی و آداب و رسوم، تبعیضهایی را علیه زنان نشان میدهند. چون موقعیت زنان در جامعه عمیقاً تحت تأثیر شرایط و سطوح توسعه در کشورها است هر چه کشورها توسعه یافتهتر باشند شکاف بین توسعهیافتگی زنان و مردان کاهش مییابد. از این رو بهبود وضعیت زنان جزو الزامات اصلی در بهبود شاخصهای توسعه در هر جامعه است. به عبارتی، بدون توجه به شرایط زنان، دستیابی به توسعه برای هیچ کشوری میسر نخواهد بود. با وجود این، آمارها نشان میدهد که هیچ جامعهای با زنان رفتاری برابر مردان ندارد.[7]هم چنین"واقعیات موجود در بسیاری از جوامع نشان از آن دارد که علیرغم اعلامیهها و بیانیهها و تأسیس نهادها و سازمانهای مختلف در تحقق حقوق زنان و علیرغم هزینههای قابل توجه، زنان از مسائل و مشکلات ناشی از فقر اقتصادی و فقر فرهنگی در رنج هستند.[8] بی سوادی، جهل، انزوا و تعصبات، گرایشهای اجتماعی – اقتصادی بر ضد زنان، نقض حقوق شهروندی و... موانع قوی مشارکت زنان در برنامههای توسعه هستند. تردیدی نیست که " فقر اقتصادی و فرهنگی " مسئله تبعیض مبتنی بر جنس و... ، در زنجیره رفتارهای تبعیضی دیگر قرار میگیرد و در عین حال، کاملاً تحت تأثیر مسائل تاریخی، روابط و هنجارهای مسلط اجتماعی، باورهای جمعی و تفکرات تاریخی است.[9]"اغلب اوقات برنامههای توسعه و نیز برنامههای رفاه اجتماعی که هدف آنها تشویق رفاه زنان فقیر است منجربه اعمال بار بیشتری بر زنان میشود[10] و به محرومیت آنان در ابعاد مختلف دامن میزند."محرومیت که در ابتداییترین و وسیعترین کاربردش ، به معنای فقر میباشد ، میتواند ناشی از عواملی چون مذهب، تاریخ، فرهنگ، قوانین و .... باشد. اما به نظر میرسد که امروزه جامعهشناسان برای بیان محرومیت افراد به خصوص زنان بیشتر تمایل به کاربرد آن در اصطلاح جدیدش یعنی محرومیت اجتماعی دارند. "محرومیت اجتماعی یکی از تأکیدهای اصلی جنبش آزادی زنان است. (هر چند من میتوانم هر آن چه که دلم میخواهد بخرم ولی مرا دقیقاً به عنوان یک زن شوهردار در نظر میگیرند. من ممکن است حقوق خیلی مناسبی برای زندگیم دریافت کنم ولی این حقوق من کمتر از حقوق یک مردی است که کار وی قابل مقایسه با کار من است و قس علیهذا.[11] نکته اساسی در تحلیل محرومیت به عنوان یک عنصر تاثیرگذار بر رفتار جمعی، این است که آیا محرومیت یا عدم برخورداری از برخی امتیازات امری طبیعی است (وجود آن طبیعی جلوه می کند) یا مصنوعی و غیرمصنوعی؟ محرومیت آنجا که غیرطبیعی و نابحق جلوه میکند، به عاملی تأثیرگذار در رفتار جمعی تبدیل میشود.[12] اما آن چه که در محرومیت اجتماعی خواه طبیعی و خواه غیرطبیعی و ناحق جلوه میکند این است که فردی که محروم اجتماعی خوانده میشود از بعضی حقوق و فرصتها مانند حقوق شهروندی، فرصت آموزشی، اشتغال، و... محروم میشود.
1- نظام جامع رفاه و تأمین اجتماعی (خلاصه گزارش) شورای پژوهش مؤسسه. مؤسسه عالی پژوهش تأمین اجتماعی. چاپ اول. 1378. ص: 9-7
-[2]مینا روحانی." پایان نامه مطالعه وضعیت رفاهی زنان سرپرست خانوار". دانشگاه تربیت مدرس. دانشکده علوم انسانی . 1384
[3]-ستاره فروزان و اکبر بیگلریان. "زنان سرپرست خانوار: فرصتها و چالشها. " فصلنامه پژوهش زنان. دوره 1. شماره 5. بهار 1382. ص: 36
[4]- فریبرز رئیس دانا و ژاله شادی طلب و پرویز پیران. فقر در ایران. (تهران: دانشگاه علوم بهزیستی. 1379)( مقاله زنان: بستهترین حلقه زنجیر فقر- ژاله شادی طلب و افسانه کمالی 1379، ص: 337-338)
[5]- فروزان. پیشین: ص: 36
[6]- همان، ص: 36
[7]- فضیله خانی. چارچوب تحلیلی در مطالعات نابرابریهای جنسیتی در جهان. زن در توسعه و سیاست ( پژوهش زنان ). دورهی 8 . شماره ی 3. پاییز 1389. ص: 7-8
[8]-روحانی، پیشین
[9] - محمد تقی جغتایی و فریده همتی. سیاست اجتماعی. تهران. انتشارات سازمان بهزیستی کشور. 1380. ص: 190
[10]- سازمان ملل متحد. فعالیتهای اجتماعی برای زنان کم درآمد. مترجم نوروزعلی مهدی پور. 1377، اسکاپ. ص: 10
[11]- حسین نبوی. محرومیت و دینداری. پایان نامه کارشناسی ارشد جامعهشناسی. تهران. دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران. 1382. ص: 31